سامانه میهن پرستان ایران برای نوزایش (سامان) بسوی رویای ایرانی
سامانة میهن پرستان ایران برای نوزایش )سامان(
به سوی رؤیای ایرانی
هوشنگ امیراحمدی
استاد ممتاز و دبیرکل سازمان آبان
خرداد ۱۴۰۱
» چو ایران نباشد تن من مباد «
» ای ایران غمت مرّساد جاویدان شکوه تو باد «
The Program of Patriot Iranians for Renaissance
By: Houshang Amirahmadi
First Edition- 2022
Subject: Iranian Socialogy
Published in: USA
I S B N: 978-1-59584-791-1
©Houshang Amirahmadi 2022
سامانة میه نپرستان ایران برای نوزایش )سامان(
نویسنده: هوشنگ امیراحمدی
چاپ: ۱۴۰۱ هجری خورشیدی، ۲۰۲۲ میلادی
موضوع: جامع هشناسی ایران
شابک: ۱- 7۹1 - ۵۹۵۸۴ - ۱- ۹۷۸
All rights reserved. No part of this book may be reproduced or retransmitted in any manner
whatsoever except in the form of review, without permission of the author.
Manufactured in the United States of America
1
ساختار و ترتیب اص لها در این نوشته بر پایة اولوی تبندی نیست، امّا
اصول و اندیش ههایی که طرح و شرح شد هاند یک کلّ به ه مپیوست ه و ه مافزا
را برساخت هاند، که در چندپارگی و جداماندگی، هدف نهای یشان حصو لپذیر
نخواهد بود. گفتنی است یکایک اص لها و اندیش ههای برشمرده، ب هتنهایی
نیز، اهمیّت و اثرگذاری ویژة خود را دارند. دیدگا ههای تحلیلی، انتقادی،
و تکمیلی خوانندگان را ارج م ینهیم. لطفا نظرات خود را به این رایانامه
بفرستید:
E-mail: samaniyan.info@yahoo.com
انتشار این سند را هبرُدی در خرد و کلان، جزء و کلّ، و در هر شکلی با
رعایت امان تداری و درج منبع دقیق آن مجاز است. لطفا در توزیع گستردة
آن، برای آیندة روشنِ ایران و ایرانیان، ما را یاری دهید.
2
پی شگفتار
این سند را هبردی در قالب یک پی شگفتار و بیست اصل پرداخته شده
است. در این سند، سازمان آبان بر آن است تا رشتهْ مفاهیم و اصول فکری
و تشکیلاتی یک مجمع موازی با نام سامانة میه نپرستان ایران برای
نوزایش )سامان( را برای مردمان ایرا نزمین ترسیم کند. هدف اصلی
سامان و کوشندگان آن، سامانیان، طراحیِ نقشة راه توسعة هم هجانبه
و اقتدار ایران، و نیز دعوت از ایرانیان میه نپرست، خواه فرد یا گروه، برای
اتحّاد یا ائتلاف حول این محور ب هسوی یک «رؤیای ایرانی » است.
مردمان کشورهای پی شرفته و توسع هیافته در چارچوب یک «رؤیا »
ه مبسته و ه میار شد هاند. برای نمونه، آمریکاییان «رؤیای آمریکایی ،»
چینیان «رؤیای چینی »، و هندیان «رؤیای هندی » را را هنمای پی شرفت
خود کرد هاند. ایرانیان نیز باید «رؤیای ایرانی » را سرلوحه و قط بنمای
پویش و پی شرفت خود سازند و شکل و محتوای این رؤیا را ب هدفّت
مهندسی کنند.
در این سند را هبردی میهن، وطن، کشور، و ملتّ به یک معنا گرفته
شد هاند، و همگی به ایران اشاره دارند، کشوری که خود جهانی فرهنگی
و تاریخی است. چش مانداز میهنی این سند، بسته به موارد، کوتا همدت،
میا نمدت، یا درازمدت است و سطوح و تنوّع سرزمینی را هم زیر نظر دارد.
3
برای سازندگیِ هرچ ه بی شتر، لحن این سند شفاف، روراست و سرراست، و
گاه هم بی هیچ لکنتی منتقدانه است.
تاریخ بلند ایران نمودار این تجربه است که برای اتحّاد میان ایرانیان در
دور هها و روزگاران گوناگون، از دو عنصر بهره گرفت هاند: عنصر ایران و عنصر
دین، از جمله اسلام. در تاریخ معاصر هر دوی این عناصر ب ه خدمت گرفته
شد هاند، گرچه در اتحّادسازی با این عناصر اهداف متفاوتی مطرح بود هاست.
برای نمونه، رضاشاه از عنصر ایرا نگرایی برای مل تسازی ) )nation-building
و آی تالله خمینی از عنصر اسلا مگرایی برای دی نسالاری ) theocracy ( بهره
بردند.
شوربختانه کاربست این دو عنصر در تاریخ اخیر ایران نادرست بود،
در نتیجه قدرت چسبانندگی یا متّحدکنندگی آ نها نیز اندک و ناپایدار.
ایرا نگرایی رضاشاه با هدف نوزایی ایران باستان عامدانه از روی سیزده
سده تاریخ ایران عصر اسلامی پرید. در مقابل، اسلام-گراییِ خمینی، با نفی
میراث ایران پیشااسلام، کوشید تا اسلام حکومتی-ایدئولوژیک جدیدی را
در کشور حاکم کند.
این سند کوشید هاست تا با تبیین تاز های از صورت و مضمون ایدة
«ایرا نپرستی »، این دو نقیصة شاه و شیخ را تصحیح کند. در این راستا،
ایدة ایرا نپرستی، ب هعنوان بنیاد اتحّاد ایرانیان، آمیز های از نوزایش ایران
برای کشورسالاری ارائه م یدهد که اساس آن سراسر تاریخ ایران، و نه
بخش و برشی از آن ه مچون ایران باستانی یا ایران اسلامی است. چگونگیِ
این دربرگیری، و تبیین جا یگاه دین در آن، مه مترین معضلی است که
4
ایرا نسازان باید به آن بپردازند.
تمامی موارد و اصول برشمرده در این سند از جمله ایرا نپرستی و توسعة
فراگیر را دکتر هوشنگ امیراحمدی در نوشتارها و گفتارهای پرشماری
تبیین کرد هاست، و بی شتر آ نها در تارنمای شخص یشان، کانا لهای یوتوب
و تلگرام، و برگة اینستاگرام ایشان، تارنمای سازمان آبان، کانال تلگرام و
گروه وات سآپ آبان، و در سایر فضاهای مجازی در دستر ساند )نگاه کنید
به پیوندهای فهرس تشده در پایان این سند(.
صاح بنظران و گرو ههای ب یشماری از ایرانیان هم دربارة موضوعات
طر حشده در این سند راهبردی نوشت هاند و نقد و نظر فنّی ارائه داد هاند.
برخی از این اندیش هها و انباشت هها ارزشمندند و باید به این دس تآوردها ارج
نهاد و از آنان بهر هها برد. در این سند هم از این دیدگا ههای ارزنده استفادة
سرشاری برای تدوین و تبیین مفاهیم و اصول شد هاست. ضمن اعتراف به
این بهر هبرداری، مایة ناخرسندی است که شکل این سند راهبردی مجال
نقل قول مستقیم را نم یدهد.
اصول این سامانه در روند فراگیر یهای نظری و عملی، ب هویژه در رابطه
با چگونگی کاربست آ نها، بیان روش نتری خواهند یافت. یکایک اص لها
بر پایة مرا منامة سازمان آبان تنظیم شد هاند و تکمی لگر و غنابخش آ ن
مرا منام هاند. یکایک این اصولی که در پی م یآیند اساسِ اندیشه، گفتار، و
کردار هموندان و کوشندگان سامان، یعنی سامانیان را برم یسازد.
نیاز به تبیین این اصول و فراخوان برای اتحّاد در چارچوب آن برآمده
از دو ابردشواری است: نخست، حال و روز بحرانی کشور، از جمله فلاکت
5
معیشتی، فقر، و فساد که ب هرغم برخی دس تآوردها، زندگی را برای مردم
و سرزمین ایران روزاروز تیر هتر م یکندَ. دوم، نبودِ شا هراهی نظری و عملی
برای گذر از بحران و تحقّقِ رؤیای ایرانیِ یک ملتِّ دیری نسال.
در این میان، نه حکومت اسلامی برنام های برای گر هگشایی از کلاف
سردرگم بحرا نها و حرکت ب هسوی پی شرفت دارد و نه مخالفان و معارضان
آن. آ نچه شهروندان از هر سو م یشنوند شعار پوچ است و شرار یأس. و
آ نچه مردم درمانده م یجویند دگرگونی بنیادین است و پویش ب هسوی یک
ایران نوین. اما چگونه و با چه محتوایی نم یدانند، اگرچه رؤیای آن ایران
را در سر دارند.
امّا در این کشاکش یک خطر بزرگ هم در کمین آنان است: تغییر
ب هعنوان یک هدف، نه وسیله؛ دگرگونی از سر نومیدی و خشم، نه امیدواری
و مهر؛ تغییر برای انتقا مجویی، نه سازندگی؛ دگرگونی از روی درماندگی،
نه آمادگی؛ و تغییر با یک فکر خام و آرما نگرایانه، و نه یک کلا نبْرنامة
واق عنگر و عم لگرا. بدبختانه چندین بار در گذشته، از جمله در انقلاب
1357 ، ایرانیان در چارچوب اندیشة «هر تغییری بهتر از هیچ تغییر است »
برخوردهای واکنشیِ ویرا نگری به وضعیت بحرانی خود داشت هاند، حال
آ نکه م یبایست دوراندیشانه، کن شمندانه، و سازنده عمل م یکردند.
داشتن یک رؤیا مهم است، امّا مه متر خردورزی در چگونگی رسیدن
به آن است. گذار از این نظام دی نبنیاد آری، اما چگونه و سپس چه؟ فرض
کنید حکومت اسلامی فردا با دستی غیبی سرنگون شود، پ سفردا چه
نظامی قرار است جانشین شود؟ کدام رهبران و مدیران حاکم خواهند شد؟
6
و در آن فرداروز، آنان بناست برای رفع بحران و ساختن رؤیای مردم چه
کنند؟ امروز ب یتوجهی به این پرس شها مشکلاتی را در آینده پدید خواهد
آورد.
آنان که م یگویند « نگرانِ فردای رفتن جمهوری اسلامی نیستند »
به تجربة ایران ب یتوج هاند. درست است که ایران نخبه و متخصّص و مدیر
بسیار دارد، امّا آنان در شرایط ابربحرا نهای داخلی و خارجی بدون یک
نقشة راه چه خواهند کرد؟ در مقابل، آنان که مردم را از تغییر به دلیل ترس
از جنگ داخلی و «هزار سال » عق برفتگی بر حذر م یدارند هم به همان
نسبت گروه نخست در اشتبا هاند. نه به آن خو شبینی و نه به این بدبینی.
تاریخ و تجربه به جهانیان م یآموزد که تغییر را هگشاست، امّا هر
دگرگونی لزوما بهبودبخش و شکوفاگر نیست، و خردورزی برای تحوّل
بنیادین باید ورای فهرست کردن آرزوها و رونویسی از مدل-های نامناسب
حرکت کند. نخست باید یک رؤیای مرد مپسند داشت و سپس آن را به
برنام های عملی بدل کرد. در انقلاب 1357 ، آیت-الله خمینی با ترسیمِ
رؤیای «حکومت اسلامی » و انتقال مؤثرّ آن به تود ههای مردم ایران، نظام
شاهنشاهی کهن ایران را برانداخت.
مخالفان حکومت اسلامی امروز م یخواهند این نظام را سرنگون کنند
اما با کدام رؤیا و برنامه؟ چه حکومتی قرار است جانشین حکومت اسلامی
شود؟ بدیهی است که تا یک رؤیای منسجم و عملی ساخته نشود و ب هطور
مؤثر به مردم منتقل نگردد، نظام کنونی برجا خواهد ماند. و حتّا اگر این
حکومت معجز هآسا هم برافتد، پی شآمدی چندان سازنده و امیدبخش
7
نخواهد بود، مگر ای نکه نقشة راه فراروی ایران مشخص باشد.
ایرانیان یکی از تاریخ یترین و ثرو تمندترین کشورهای جهان را دارند.
کشوری که در گذر روزگاران هم بسی بحرا نها را از سر گذرانده، هم
برو نرفت از آ نها را آزمو د هاست. این غنامندی و آزمود ههای زرّین گذشته
باید به ما ایرانیان نوید آیند های درخشان را دهد و در مردمانمان شور و
توانی برای رویارویی با خمودی و بحرا نزدگی در راستای ایجاد یک رؤیا
برای سازندگی و بالندگی میهنی بیافریند.
این بار هم آشکار است که ایران بحرا ندیده، در آیند های ن هچندا ندور،
راه رهایی را خواهد یافت و به پیش خواهد شتافت. اما برای پدیدآوری
این شا هراه ب هسوی آن رؤیا باید طرحی نو، امروزین، واق عبین، عم لگرا
و شکوفاننده داشت. شالودة این طرح اتحّاد و ائتلاف میان مردم به مدد
اکسیرِ ایرا نپرستی و تبیین چگونگی زایش آن «باغ بهاری » و گشودن
درهای آن به روی مردم است.
به سخن دیگر، هدف این سند راهبردی طراحی این شا هراه برای گذر
از بحران ب هسوی توسعة پا یدار و فراگستر ایران است. ه مپیما و ه مپیمان
شویم تا این شا هراه ب هسوی زایش و شکوفایی آن رؤیای ایرانی، آن باغ
بهاری، هرچه روش نتر ترسیم، و سازند هتر عملی شود. در آغاز، لطف کنید
و این سند را با دقّت تمام بخوانید و نقد و نظرتان را هم متوجه اصول و
مفاهیم کنید، تا فرعیات و جزئیات، و یا پدیدآورندة آن. سامانیان گشوده
به گف توگو و دادوستد معرفت یاند. نویسندة این سند را هبرُدی، هوشنگ امیراحمدی، یک استاد دان شگاه
8
و متخصص برنام هریزی و توسعه، و کن شگر صلح است. او بیش از سه دهه
از زندگی خود را صرف پژوهش و نگارش دربارة توسعة ایران و عاد یسازی
رابطه با آمریکا کرده است. علاق همندان به کارنامکِ )رزومة( ایشان م یتوانند
به پیوندی که در آخر این سند آمد هاست رجوع کنند. درحال یکه نویسنده
به دس تآوردهای علمی و سیاسی و پی شبین یهای خود افتخار دارد، اما
ایشان گ هگاهی نیز در موضع یک ایرا نپرست با لحن یا داور یهای خود
نسبت به برخی تندروی کرد هاست. امیراحمدی امیدوار است که رنجش و
د لخوری احتمالی، پایة داوری و ارزیابی فنّی پیرامون این سند را هبرُدی و
پاسخ به فراخوان آن برای اتحّاد سازنده برای ایران نوین نگردد.
9
چراییِ نا مگزینی سامان و سامانیان
به چهار دلیلِ بنیادی، نامِ ایرانی «سامان » و «سامانیان » برای این
پویش میه نپرستان برگزیده شد.
نخست، بهر هگیری از سرواژة «سامان » برای کوت هسازی نام سامانة
میه نپرستان ایران برای نوزایش بدین معناست که ه مپیمانان آن
ب هعنوان ه موندان یک حزب یا هواداران یک ایدئولوژی عمل نخواهند کرد،
بلکه ساما نمند گرد هم آمد هاند تا یک ایران توا نمند، سرآمد، و توسع هیافته
بسازند. جامعة هدف این بیانیه، سامانیان، همه ایرانیان یاند که دلی در
گروی تحقّق رؤیایی ایرانی دارند و با کلیّت چش مانداز و اصول طر حشده در
این سند را هبرُدی ه مسو و ه مرا هاند.
دوم، واژة «سامان » ب همعنای «سرزمین، دارایی، توانایی، نظم و نظام،
آرا م و قرار، اندازه » است )فرهنگ بزرگ سخن، ج ۵، ص ۳۹۹۶ (. پس
«سامان » نامی است که گردآورندة همة موهب تها و فضیل تهایی است
که ایرانیان برای میهن و مردمان خود م یخواهند و برای دس تیابی به آن
ب هجان م یکوشند.
سوم ای نکه دودمان «سامانیان » در تاریخ ایرانیان و دست-آوردهای
درخشان آنان در سآموزی بسیاری برای روزگار ما دارد. با بینش و کوشش
سامانیان، هویتّ ایرانی پس از سد هها سرکوب و سکوت، از خمودی و
خاموشی برون آمد و خود را بازساخت. آداب و سنّ تهای ایرانی از نو
برآمدند و بالیدند و ایرا نزمین دگرباره روی آرامش و بالندگی گرفت.
10
و چهارم اینکه سامانیان که خود را وارثان پادشاهان باستانی
م یدانستند، آغازگر نوزایی و سرفرازی ایران شدند. کیستی و هستی و
فرهنگ ایرانی را از زیر سد هها آوار تازیان درآوردند و والا داشتند، و اوضاع
مُلک و مردمان را سر و سامانی بسیار بخشیدند. امیران سامانی زبان فارسی
را سخت ارج نهادند و بر صدر نشاندند، دان ش و فرهنگ و هنر را شکوفاندند،
و بزرگانی بسیار ه مچون اب نسینا و رودکی و فردوس ی پروراندند. افزون
بر ای نها، با ستیز هپرهیزی، سازگاری، و رواداری با دین، میراث ایران و
باورهای مردمان را گرامی داشتند.
اصول را هبرُدی سامانیان
این سند را هبرُدی در پنج بخش، دربردارندة بیست اصل سامان
یافت هاست. نخستین بخش به موضوعات مرتبط با امنیّ تآفرینی و گسترش
صلح بی نالملل م یپردازد و دومین بخش رستاخیز ایران و ه مگرایی ایرانیان
را شرح م یدهد. در بخش سوّمین، سیاس تمداری و اقتداریابی قانو نمند
بررسی م یشود، و بخش چهارمین، هنجارسازی اجتماعی و مدیریت
سرزمینی طرح و تبیین م یگردد. و سرانجام پنجمین بخش گذار ایمن و
توسعة اقتصادی و سیاسی را بحث م یکند.
نگارنده کوشیده تا از ر هگذر این اصول بیس تگانه، اساس یترین
نگران یها و نیا زهای ایران را شرح دهد، و را هبردهای موفّق نظری و عملی را
در سطح جهان، و کاربستِ آ نها را برای زایش رؤیای ایرانی پیش نهد. از
دید نگارنده، نخستین و مهمترین گام در راستای زایش اتحّاد میان ایرانیان
است، و اساس یترین ایده برای این اتحّاد، ایرا نپرستی است.
11
سامانیان با روا جبخشی اصول را هبرُدی زیر خود را از دیگران تمایز
م یبخشند. ب هرغم پافشاری بر این تمایز، آنان خواهان ه مپیمانی یا
ه مسویی با همة کسان و سازما نهای یاند که با بی شترِ این اصول، شامل
آ نهایی که جزوِ خ طقرمزهای هر میه نپرستی باید باشد، ه مداستا ناند و
برای برساختن ایرانی توا نمند و توسع هیافته جان م یفشانند.
در مرا منامة سازمان آبان و طی این سند را هبرُدی خ طقرم زهای
میه نپرستان ایرا ن روشن شد هاند. استقلال سیاسی، مالی، و نهادی
سامانیان از دول تهای بیگانه، پا سداری از ی کپارچگی سرزمینی کشور،
یگانگی و استواری ملتّ ایران و زبان فارسی، ه مراه با تأکید بر کنار
نهادن دین در حکوم تداری و ب یتبعیضی، و خواستِ آزاد ی و دادگری
میان ایرانیان از جمله اصول تغیی رناپذیر و بایدهای مسلّم میه نپرستان
مل تگرای ایران است.
کشورها را نگر شهای نو ساخت هاند، و سامانیان «مل تگرایی » را برای
پ یریزی ایرانی نوین، شکو همند، و شکوفیده پی شنهاد م یکنند. ملُ تگرایی
ایرانی باید در ناز لترین شکل خود برخوردار از سوی هها و سرمای ههای
نر مافزاری و سخ تافزاری مردم، سرزمین، فرهنگ )و تاریخ(، حکومت
)دولت( و جا یگاه جهانی کشور باشد. ایرانی وط نپرست و مل تگرا شهروندی
است که در راستای سرافرازی سراسر کشور به جان و دل م یکوشد و آرمان
او هم شادمانی مردمان، آبادانی سرزمین، شکوفایی فرهنگ، مشروعیت
حکومت و قانو نمندی دولت، و فرازآییِ جا یگاه جهانی ایران و ایرانی است.
برای شرح دقیق اندیشة مل تگرایی به مرا منامة سازمان آبان بنگرید.
12
فهرست اص لهای بیست گانه
امنیّ تافزایی و صل حگستری بی نالمللی
اصل یکم: برآورد نظمِ جهانیِ پیشارو )دوقطبی غرب و شرق(
اصل دوم: واکاوی روندها و چال شهای منطق های ایران
اصل سوم: دشوار یهای امنیتِ انسانی و سرزمینی کشور
اصل چهارم: روا جبخشی دیپلماسی، صلح جهانی، و رابطه با آمریکا
رستاخیز ایران و ه مگرایی ایرانیان
اصل پنجم: گسترش میه نپرستی، اتحّاد، و اقتدار
اصل ششم: رستاخیز هویتّ، فرهنگ، و آیی نهای ایرانیان
اصل هفتم: بازتعریف جا یگاه دین و نهادهای دینی
اصل هشتم: پای هریزی یک جها نبین ی نوین ایرانی
13
سیاس تمداری و اقتداریابی قانو نمند
اصل نهم: گسترش واق عنگری، عم لگرایی، و اخلا قمداری
اصل دهم: شکوفایی سیاس تمداری و بزر گاندیش ی
اصل یازدهم: توا نافزاییِ نیروهای مسلّح کشور
اصل دوازدهم: را هبرد میهنی ارتباطات و رسان ههای ایران نو
هنجارسازی اجتماعی و مدیریت سرزمینی
اصل سیزدهم: توسع هنیافتگی و روندهای جمعیّ تشناختی ایران
اصل چهاردهم: تهدیدهای زیس تمحیطی و چالش مدیریّت سرزمینی
اصل پانزدهم: عدال تگستری و فراه مآوری نیازهای نیروهای اجتماعی
اصل شانزدهم: ریش هکنی ابتذال سیاسی و فساد نهادمند
مهندسی گذار ایمن و توسعة اقتصادی
اصل هفدهم: آزمود ههای گذار سیاسی در جهان و کاربرد آنها در ایران
14
اصل هجدهم: بایستگی پ یریزی دولت توسع هگر و حک مرانی کارامد
اصل نوزدهم: ب هکارگیری علم توسعه و تجرب ههای عملی
اصل بیستم: معماری نظام توسعة پا یدار اقتصادی
امنیّ تافزایی و صل حگستری بی نالمللی
اصل یکم: برآورد نظمِ جهانیِ پیشارو )دوقطبی غرب و شرق(
در گذر سه سدة گذشته، «باختر سیاسی » پی شآهنگ و سرآمد
سیاسی، نظامی، اقتصادی و فناورانه در جهان بود هاست و بر «خاور سیاسی »
در همة این قل مروها برتری داشت ه. این فرادستی در بخ شهای فرهنگی،
گفتمانی، و رسان های نیز نمودار بود هاست. اما این نظم غر ببنیادِ دیرینه که
با رشد سرمای هداری تجاری و سپس صنعتی لیبرال در سایة برتری نظامی،
فناورانه، و اطلاعاتی غرب ممکن شده بود، در حال تغییر است. گرای شها
و روندهای جهانی نشان از افول جدّی سرمای هداری لیبرال غرب، و نزول
نسبی اقتدار آن در همة زمین ههای سیاسی، نظامی، اقتصادی، فناورانه و
فرهنگی دارد.
ه مزمان با افت نسبی غرب در زمین ههای یادشده، ارز شها، نهادها، و
نظم و قواعد غر ببنیاد نیز در جهان در حال افول تدریجی است. ناکارآمدی
سازمان ملل و ناتوانی شورای امنیّت در پی شگیری و پایا نبخشی به منازعات
15
بی نالمللی، و شکست این نهادها در هم-آهنگی بین المللی برای مقابله با
خطر فزایندة گرمایش جهانی، واپ سروی دمکراسی غربی در چهارگوشة
جهان، از جمله در خود غرب، و افزایش تهدیدآفرین نابرابر یهای ثروت و
درآمد در سرمایه-دار یهای پی شرفته، از دیگر روندهای یاندکه آشکارا نشان
از نزول نسبی باخترزمین دارد.
در ده ههای اخیر، ه مپیمان یهای نظامی و امنیتی آمریکا در سراسر
جهان، ب هویژه در اروپا، خاورمیانه، و خاور دور دچار تزلزل گشته است.
حتّا سازمان پیمان اطلس شمالی )ناتو( هم آ نگونه که در تجرب ههای
یوگوسلاوی، افغانستان، عراق، لیبی، سوریه، ب هتازگی در اوکراین، و
دیگر مداخل هگر یهای آن شاهد بود هایم، گرچه توانایی ویرا نگری دارد،
اما کاربستِ زور آن دوا مدار نبوده و اثربخشی راه-برُدی نداشت هاست. این
سازمان امروز ابزاری ناتوان برای حفظ سلطة غرب بر شرق است، و نه
دفاع از «دمکراسی غربی » در مقابل «دیکتاتوری شرقی » آ نگونه که ادعا
م یشود.
«لیبرالیسمِ » باخترزمین نیز که زمانی روبنای سیاسی خوبی برای
زیربنای سرمای هداری رقابتی آن بود، دیگر نخواهد توانست عامل دوام
برتر یجویی غرب در بلندمدّت باشد. در سایة شدّ تگیری نابرابر یهای
طبقاتی و اجتماعی، برخوردهای نژادپرستانه، و نیز شک لگیری
اولیگار شهای سیاسی، اقتصادی، و مطبوعاتی، لیبرالیسم و نوع جدید آن
نولیبرالیسم، مشروعیّت گذشته خود را آهست هآهسته از دست م یدهد.
در میدان اطلاعات و خبررسانی نیز غرب پیوسته به ورطة خبر جعلی یا
«فیک نیوز » فروم یلغزد، و در عمل، درگیر یک جنگ تبلیغاتی با خود و
16
علیه شرق است.
استفاده از سیاست «تحریم » ب هحیث یک جن گافزار اقتصادی علیه
دول تهای «سرکش و ستیز هجو » با غرب هم اثر قاطعی در حفظ سیطرة
غربیان، حتّا در تغییر رفتار رقیبان یا دشمنان آنان، نداشته و نخواهد داشت.
امروز بی شترِ کشورها از تحریم غرب علیه خود یا دیگران ب هعنوان »جنگ
اقتصادی » یاد م یکنند و ایستادگی در برابر تحری مهای زورمندانه را عاملی
برای ه مبستگی جهانی علیه هیمن هجویی غربی م یشمارند.
افزون بر این، غرب چندین دهه خود را پرچ مدار و پشتیبان دیپلماسی
جهانی دانسته و رقیبان خود را با برچسب «ناباوری به گف توگو و مذاکره
برای حل منازعات جهانی » می نکوهید. اینک اما خود هر چه بیشتر به نوعی
رفتار دیپلماتیک گرایید ه که نام «زیپلماسی » زیبندة آن است. در دیپلماسی
قراردادی، دو طرف نگران یها و مسائل خود را به بحث م یگذاشتند و برای
رسیدن به توافقی در چارچوب منافع و امنیّت ملی م یکوشیدند. در مقابل،
زیپلماسی روشی است که در آن طرف قو یتر مسائل و نگران یهای خود را
طرح م یکند، اما دهان طرف مقابل را م یبندد )زیپ م یکند( و م یکوشد
به توافقی تنها در راستای منافع خود برسد.
در کنار این گرای شها، تحوّلات منفی دیگری هم بر ضعف غرب
م یافزاید. برای نمونه، بدهی ملی ایالات متّحد آمریکا سر به ۳۰ تریلیون
دلار، یعنی نزدیک به ۱۲۵ ٪ تولید ناخالص داخلی آن زد هاست. ه مهنگام،
دارایی خانوارهای آمریکایی در دو دهه گذشته درجا زد هاست. در این
سالیان دراز، طبقة متوسط کاهش درآمد و طبقة بالا افزایش نجومی درآمد
17
و ثروت داشتند، و شکاف دارایی و برخورداری میان داراترین و ندارترین
شهروندان چندبرابر شد هاست. ه مزمان، بازگشت تورّم دورقمی هم در اکثر
سرمای هدار یهای غربی قشرهای فرودست و میانی را بسی آسی بپذیرتر
کرد هاست.
فساد رهبران سیاسی و تمایلات جها نگرایانه برخی جریا نها و
جنا حها سب بساز سر برآوردن »فاشیسم ملیّ » هم شد هاست. امری که این
بار سرشتی نه سام یستیز، که خاورستیز دارد. ب یگمان غرب در جا یگاه
قدرت برتر و بلامنازع جهان در مسیر افت نسبی پیش م یرود، و چ هبسا در
غیاب یک درگیری نظامیِ وسیع قار های یا جهانی، قادر به اصلاح این مسیر
به سود خود نباشد. اینجاست که صل حطلبان جهان باید جبهة خود را علیه
این درگیری احتمالی تقویت کنند.
ب هرغم این تحولات در باخترزمین، بازگشت آرام و عیان خاورزمین،
ب هویژه آسیا، نیز روندی شکننده دارد. آسیا برای رسیدن به جا یگاهی
برتر در جهان هنوز راهی دراز و پرخطر در پیش رو دارد. سوای خطرات
ب یثباتی سیاسی و دیکتاتوری داخلی و نبود سازکارهای شایان و بسندة
مالی و سیاسی در جهان، شرق ب یتردید با واکن شهای بازدارنده غرب نیز
مواجه خواهد شد. سیاست ایالات متحّد، ناتو، و اروپا در ارتباط با تنش گرم
بین روسیه و اوکراین آینة تما منمای خطراتی است که شرق برای چرخش
ترازِ قدرت در جهان به زیان غرب با آ نها روب هروست.
روسیه با شروع درگیر یها با اوکراین پای خود را در پهن های نهاده
که نه پایان جنگ با خشنودی اوکراین و آمریکا برایش شدنی است، و نه
18
یارای بازنده شدن در میدان این رویارویی ک ممانند را دارد. در گرماگرم این
ستی زها، رابطة روسیه و غرب هم ترمی مناپذیروار تخریب شده است، و برآمد
آن پیدایش وضعیتی شده که رو سها برای بازمانی و استواری خود چ هبسا
در بره های ناگزیر از به کارگیری سلا حهای هست های را هکنشی )تاکتیکی( یا
حتّا را هبردی )استراتژیک( شوند. این احتمال معنادارتر م یشود اگر یادمان
نرود که سوای یک جنگ هست های، در آیندة پی شبین یپذیر، هیچ کشوری
توانایی جنگی در برابر آمریکا را در هوا و دریا نخواهد داشت.
در واقع، پوتین تا کنون چند بار این امکان را ب هصراحت بیان کرد هاست،
امّا جن گطلبان ه مچنان هرچه بی شتر آتش جنگ را م یافروزند. برپاییِ
دشمنی بین غرب و روسیه امکان سرریز درگیر یها به دیگر کشورهای
خاورزمین از جمله قدر تهای نوخاست های چون چین و هند را بالا خواهد
برد. و ای نها زمانی است که غرب )ب هویژه آمریکا( ه ماکنون چین را چالش
نخستین و بنیادینِ پیشاروی خود م یبیند، و البته چشمی نگران به خیزش
هند در قامت چالش را هبردی پ یآیند را هم دارد. ژاپن، کرة جنوبی،
آفریقای جنوبی، اندونزی، و برزیل نیز از دیگر چال شآفرینان برای غرب در
میان قدر تهای میا نرده خواهند بود.
از قریب ۸ میلیارد تن جمعیّت مردمان در جهان امروز، بیش از ۸/ ۲
میلیارد نفر یا ی کسوم باشندگان این کرة خاکی، تنها در چین و هند
زندگی م یکنند، و ه مراه با آفریقا، سهم این دو ابرقدرت از جمعیت گیتی
رو به فزونی است. در واقع، تنها حدود ی کچهارم مردم دنیا در غرب—شامل
قار ههای اروپا، آمریکا و اقیانوسیه—ساک ناند و س هچهارمِ مردمان جهان
در کشورهایی جز آ نچه غرب م ینامیمش سکنا دارند. در فهرست ۲۰
19
کلا نشهر پرنفوس زمین که هر کدام جمعیّتی بالای ۱۳ میلیون نفر دارند،
تنها ۴ شهر در غرب قرار دارند )سه شهر در آمریکای لاتین(، و سهم شرق
از این سیاهه ب یامان رو به فراز و فزونی است.
اکنون، این برتری کمّی در شرق با برتری کیفی در غرب جبران
م یشود، امّا رتبة کیفی کلا نشهرهای بزرگ غرب هم نظر به شمار
روزافرون فرودستان و طبق ههای فرومانده و نابرخوردار در آ نها سیری
کاهشی دارد. جهش شمار و اندازه کلا نشهرها در خاورزمین خطر بالقوة
دیگری برای باخترزمین به شمارست، خاصّه که در روزگاران آینده، ا یبسا
«شهر-دولت »ها جانشین «دولت-ملتّ »ها شوند که برگشتی به دنیای
باستانی مدیریتّ سرزمین ها خواهد بود.
بدبختانه، گس لهای پرُتکانة دیگری هم خاور و باختر جهان را هرچه
وسی عتر از ی کدگر جدا م یکند. نمون هوار، وضعیّت پرتنش بین چین و
تایوان، رویارویی میان ایران و برخی کشورهای ه مجوار، ناآرامی در قفقاز
و آسیای باختری، و ه مآوردی غرب با «دهش تافکنی )تروریسم( » و اسلام
تندرو تنها چند مورد از بسیارند. ناگفته نماند که از روندهای واگرا و تن شافزا
در آسیا و خاورمیانه نیز نباید غافل شد. برای نمونه، خیزش ب یامان چین
موجی از تن شها، ص فبند یها، و رقاب تها را در آسیا ب هویژه با هند و ژاپن
آفرید هاست.
در گذر ده ههای اخیر، روسیه، چین، هند، و دیگر کشورهای شرقی
آرا مآرام خود را برای این رویارویی گریزناپذیر آماده م یکرد هاند. نمون هاش
ای نکه روسیه و چین با ایجاد طیفی از سازما نهای نوپدید و سازکارهای
20
بانکی و پولی جدید—از جمله سامانة پیا مرسان روسیه )ا سپ یا فاس( و
سامانة پرداخت بی نبانکی فرامرزی چین )س یآ یپ ی اس(—سیطرة مالی
غرب و دلار آمریکا را بر نظام مالی و بانکی جهان آهست هآهسته به چالش
کشید هاند.
روسیه سا لهاست تجارت خارجی، از جمله دریاف تهای صادرات انرژی
خود را تا حدّ بالایی غیردلاری کرده، و هرچه بیشتر تبادلات برو نمرز یاش
را ب هسوی مبادله با روبل روسی، یوان چینی، روپیه هندی، و دیگر ارزهای
سرشناس، و حتّا معاملات پایاپای برده-است. در کشاکش جنگ با اوکراین،
و پ یروِ تحری مهای سنگین غرب، روسیه اکنون برای دریافت بهای نفت
و گاز صادراتی خود )حدود ۳۰ درصد مصرف اروپا( از اروپاییان ارزهایی
سوای دلار درخواست م یکند. جالب آ نکه کشورهای عربی از جمله
عربستان سعودی و امارات متّحد عربی نیز برای صادرات نفت یشان هر چه
بیشتر از دلار فاصله م یگیرند و با اقتصا دهای آسیایی دره متنیده م یشوند.
این سیاست شرقی برای فاصل هگیری از دلار و دور زدن سامانة سوئیفت،
همراه با افزایش حجم معاملات خارجی با رق مارزها )ارزهای دیجیتال(،
ب هحتم روی اقتصادهای غربی سایه خواهد افکند. ه ماینک ارزش دلار
آمریکا ب هنسبت برخی ارزهای مهم جهان سیری نزولی دارد. سرجمع،
جهان امروز، با قدر تهای کاه شیابنده در غرب و قدر تهای برخیزنده
در شرق، بسی همانند آ نچه میان دو جنگ جهانی در غرب جاری بود،
ب هسوی وضعیتی ناترازمند و ناپا یدار روان است. برای غرب، بویژه امریکا،
حفظ برتری در چهارجوب نظم جهانی موجود حیاتی مینماید ولی برای
شرق, بویژه روسیه بعد جنگ اوکراین، تغییر این نظم حیاتی شده است.
21
در کنار این کشمک شهای جهانی بین غرب و شرق، در سطح منطقة
ایران، ب هعنوان یکی از زیرمجموع ههای این تقابل، نیز تحوّلاتی در جریا ناند
که باید ب هدقّت مورد پایش ایرانیان میهن-پرست باشد. یکی از مه مترین
این تحوّلات کاهش قدرت و حضور آمریکا در خاورمیانه است. در همین
حال هم جای پای چین، روسیه، و هند در عرص ههای اقتصادی، امنیتی،
و فناورانه ب یوقفه محک متر شد هاست. سومین تحوّل مهم در منطقه
برتر ییابی ایران، ترکیه، و اسرائیل به نسبت کشورهای عربی در شک لدهی
به مناسبات آسیای باختری است. و سرآخر، دول تهای کمابیش فروپاشیده،
از جمله سوریه، افغانستان، یمن، عراق و لبنان، به کانون بحرا نهایی جدّی
بدل شد هاند که پیامدهایش م یتواند آت شافروز تن شهای منطق های گردد.
ب هرغم گذار تدریجی جهانی به سوی انرژ یهای پاک و تجدیدپذیر
و خودبسندگی آمریکا از ذخایر انرژی خاورمیانه، نفت و گاز خلیج فارس
کماکان اهمیّتی را هبردی در رقابت کلا نقدر تها خواهد داشت. در کنار این
عامل تن شزا، خشکیدگی فزاینده سرزمینی منابع آبی را نیز به عامل ناامنی
آفرین دیگری بدل کرده است که جاب هجایی گستردة جمعیت و پنا هجویی
درون و بین کشورها از پیامدهای خطیر آن است. تفاوت سطح توسعه و
ثروت بین کشورهای خاورمیانه بسیار فاحش و در جهان ب یمانند است.
این شکاف خیر هکننده خود یکی از سرچشم ههای ستیز بین دولت-ها و
قدر تگیری کن شگران غیردولتی، نیابتی، و فرق هگرا شده است.
مه مترین ویژگی خاورمیانه که آن را از دیگر مناطق جهان متمایز
م یکند ک میابی نیروهای ه مگرا در سطح دول تها و نیز میان نیروهای
غیردولتی در منطقه است. این وضعیّت به تمایلات واگرایانه دامن زده و
22
تن شها در منطقه را افزود هاست. چند عامل مهم این واگرایی عبار تاند از:
حمایت دول تها از نیروهای تندروی اسلامی، اختلافات ارضی و مرزی،
رقاب تهای تسلیحاتی، و تمایل برای گسترش صنعت هست های و توا نمندی
موشکی. بنابراین، در آیندة پی شبین یپذیر، چش مانداز روشنی برای ه مگرایی
سیاسی و ه مکاری اقتصادی، آ نچنان که در بسیار از مناطق جهان دیده
می-شود، وجود ندارد.
پی شبینی ر خدادهای آینده در نظا مهای باز و جهانِ فناور یپایه و
دره متنیدة امروز را باید همواره مشروط و تقریبی فرض کرد، حتّا اگر
با رو شهای سراپا علمی، اف قنگری باری کاندیشانه، و ارزیابی صحیح از
گرای شهای کنون و گذشته نیز ه مراه باشد. پی شبینی جنگ، خاصّه از نوع
قار های یا جهانی آن، بسی دشوارتر و مبه متر است، چراکه در عین حال
عام لهای بازدارنده و شتابندة زیادی در آن دخی لاند.
چند نکته در این باب گفتنی است. نخست، جنگ پدید های مر گآور
و هزین هبر است و افروختنش برای هیچ کشوری پی شپاافتاده و آسا نگوار
نیست. به رغم این امر، حماقت و تصادف افروزندة جن گهای بیشماری
بود هاند. دوم، گرچه جن گها چ هبسا در پی رشت هحادث هها یا کژارزیاب یها آغاز
شوند، پویش و گسترش آ نها ب یگمان مبنای سود و زیان دارد. دس تکم
کشور)ها( باید قانع شد ه باشند که سودِ گسترش بر نفع کاهش، و یا بختِ
پیروزی بر شکست م یچربد. سوم، در دنیای آکنده از بم بهای هست های
این حسا بگری بسی پیچیده و نامطمئن خواهد بود. ای نکه «سلاح کشتار
همگانی » عاملی بازدارنده است و ب هکارگیری آن در بین ابرقدر تها به
ویرانی دوجانبه م یانجامد، ده ههاست بدل به نظری های جاافتاده در روابط
23
بی نالملل شد هاست.
با همة ای نها، نم یتوان احتمال بروز جنگ جهانی یا منطق های دیگری
را هیچ دانست، خاصّه که کلا نجن گها عمدتاً نه ب هدنبال یک دعوای
صرفاً سیاسی یا نظامی، که بر پایة تضاد منافع حیاتیِ باز یگران جهانی،
و ه مچنین مهار و مدیریّت طبق ههای اجتماعی چال شانگیز سر م یگیرند.
در گذشته، اکثر جن گهای جهانی را ابرقدر تهای روب هافول و با بهانه یا
نیّتِ زیستِ میهنی، انتقام از تحقیر گذشته، فیصل هبخشی به پار های تضادها
و رقاب تها، و یا بازتقسیم جهان برای کسب سهم بزر گتری از منابع آن
تحمیل م یکردند.
در پایان، فارغ از آ نکه بخت یک جنگ بزرگ دیگر چ هقدر باشد، و
رویارویی بر سر اوکراین نشان م یدهد هیچ کم نیست، هر احتمالی را باید
سخت جدی شمرد و نگران و آمادة آن بود. در چنین جهانی و در وضعیت
شکنندة جهان در گذار ب هسوی یک نظم احتمالی جدید، سامانیان باید
در همه حال پرچ مدار و پشتیبان صلح باشند و ه مزیستی و ه مکاری بین
ملّ تها را با تمام توان خود ترویج کنند. صلح بنیاد یترین شرط زیست
انسان است، و در غیاب آن هر پی شرفتی محال خواهد بود.
24
اصل دوم: واکاوی روندها و چالش های منطقه ای ایران
وضعیّت امنیتی ایران که ه ماکنون نیز دچار بحرا نهای داخلی و
خارجی فل جکنند های است، در مناسبات جهانی و منطق های امروز ب یشک
خطرناک است. گرچه نیروهای مسلحّ در جمهوری اسلامی دس تآوردهای
چش مگیری در پهنة فناوری دفاعی و کارآمدی رزمی داشت هاند و دارند،
اما قدرت همواره امری نسبی است و توان نظامی ایران را باید با توانایی
کشورهای رقیب یا متخاصمی سنجید که در چند دهة گذشته قدرت
نظامی و غیرنظامی کلانی را انباشت هاند.
آ نچه توازن قوا را به زیان ایران به هم م یزند، نه توانایی «دشمنان »
ب یشمار و ه مپیمانان آنان، که بحرا نهای عدیدِ داخلی و ب یوفاقی میان
ایرانیان است. در بخش سیاسی، حکومت دی نبنیاد با برخوردهایی ب هغایت
ایدئولوژ یزده بخش بزرگی از نیروهای میه نپرست و ف نسالار کشور، به
شمول اسلا مباوران طر فدار خود، را منزوی کرده و شمار سرسا مآوری از
سرمای ههای انسانی را هم به ترک کشور مجبور ساخت هاست.
در این روزگار نظار هگریم که نیروهای سیاسی کشور به اصو لگرا،
اصلا حطلب و مستقل، چپ و راست، ملیّ-مذهبی و ملیّ، مذهبی و
غیرمذهبی، مرد مسالار و اقتدارگرا، انزواگرا و ادغا مگرا، استقلا لطلب و
وابسته، انقلابی و ضدانقلاب، سلطن تطلب و جمهور یخواه، و مانندش
تقسیم شد هاند که هر یک با سرهم کردن حزب، جناح، شورا، شبکه، و
رسان های ب یاساس و نامؤثرّ، سخت به وفاق ملیّ ایرانیان صدمه زد هاند.
25
سامانیان باید با این واگرایی و چندپارچگی به جدّ و جهد مبارزه کنند و
برای اتحّاد و ه مبستگیِ ایرانیان توان خود را ب هتمامی مصروف دارند. تشریح
علل این نفاق برای مردم ایران نخسین گام در راستایی درست خواهد بود.
در گسترة اقتصادی، مدیریتّ ناکارآمد مدّ تهاست معیشت مردم
را به خطری جدی انداخت هاست، و در کنار آن، اختلاس، غارت اموال
عمومی، و شکا فهای عظیم طبقاتی امکان هر نوع ه مبستگی میهنی را
ناچیز ساخت هاست. متأسفانه تضادهای فرهنگی و اجتماعی، تفاو تهای
نسلی، گرای شهای تجزی هطلبانه، عاملیّت برای اجنبی )نهان و آشکار(، و
ب یاعتقادی و ب یاعتمادی عمومی را نیز باید به این گردابِ چندپارچگ یهای
مر گآور در کشور افزود. واقعیّت این است که درون حاکمیّت، بین حکومت
و مخالفان آن، میان مخالفانِ حکومت، و در بین مردم نبود اتحّادْ عیان و بر
همگان روشن است. شوربختانه در این وضعیت جای رهبر یا رهبرانی که
صلابت پندار، گفتار، و کردار داشته باشند و حماس هگونه اتحّاد برای رؤیای
ایرانی را ترویج کنند نیز نایاب است.
ه مزمان، رابطة جمهوری اسلامی با قدر تهایی چون ایالات متّحد
آمریکا، اسرائیل، و برخی کشورهای عربیِ خلیج فارس و ورای آن غیرعادی
و تقابلی است. رابط ه ایران با اروپا هم چندان دوستانه نیست و با برخی
کشورها آشکارا دشمنانه است. در خاور و باختر ایران هم نیروهای خشن
متخاصم با هویتّ ایرانی، از جمله عمارت طالبان و ترکان نوعثمانی،
هر روز پرچال شتر م یشود. در شمال، حسنِ رابطه با روسیة ه مجوار و
آمریکاستیز، و در شرق رابط های نیکو با چال شگران اصلی غرب، یعنی چین
و هند، ب یگمان غرب را هرچ هافزو نتر نگران حرک تهای ایران خواهد کرد.
26
تجربة تاریخ عصر ما هم نشا نگرست که متأسفانه در جن گهای قار های یا
جهانی، مانند جن گهای جهانی اروپامحور یکم و دوم، ایران همواره قربانی
بود هاست. تکرار این تجربیّات تلخ را البته نشاید محتوم فرض کرد، لیک
نم یتوان ندید هاش نیز گرفت.
با نظر به چش مانداز مخاصم هها و رقاب تهای بی نالمللی، سه احتمال
م یتواند پیشاروی ایران باشد.
نخست، جنگی افروخته نخواهد شد، امّا وضعیّت نامتعادل و ب یثبات
فعلی در کشور، منطقه، و جهان برای یک آیندة نامشخصی ادامه خواهد
داشت. دوم، جن گهایی در پیرامون ایران جرقّه خواهند خورد، نظیر آنچه
بین روسیه و اوکراین پیش آمد هاست، اما آتششان مستقیم به ایران کشیده
نخواهد شد، یا ای نکه ایران توان ب یطر فمانی را خواهد داشت. سوم، جنگ
بزرگی در مقیاس قار های یا جهانی روی م یدهد و طر فهای ستیز هگر چون
گذشته نخواهند گذاشت ایران در آ ن ب یطرف بماند.
آرایش شکنندة جغرافیای سیاسی ایران و مشکلات داخلی کشور
باید این نگرانی برای درگیری کشور در یک جنگ مستقیم یا نامستقیم
را برای ایرانیان وط نپرست دوچندان کند. در چنین هنگام های، وظیفة
آغازین و راستین ایرا نپرستان باید نگ هداشتِ امنیت و بهبودِ معیشت مردم،
حفظِ ی کپارچگی سرزمینی کشور، و صل حگستری باشد. این کلید یترین
خ طسرخِ پیشِ روی سامانیان است.
و امّا ایرا نپرستان چگونه باید به این هد فها جامة عمل بپوشانند؟
بدیهی م ینماید که ایم نترین و بخردان هترین مسیر، اتّحادآفرینی، اقتداریابی،
27
و صل حگستری باشد. یگانگی، سرفرازی، استواری، و شکوفایی ایرانی و صلح
جهانی ستو نهای خیم ها یاند که م یسزد زود افراشته آیند تا در سایة آن
امنیّت شهروندیِ ایرانیان، تمامیّت ارضی کشور، و روابط با ملل متخاصم
مدیریّ تپذیر باشد. برای دس تیازیِ به این هد فهای میه نپرستانه، پی شبرد
سیاس تهای افزایش مشارکت مردمی، سیاس تهای اقتصادی تولیدمحور،
توا نافزایی نیروهای مسلح، و مبارزه برای صلح، همگی از نق شآفرین یهای
حیاتی سامانیان خواهد بود.
اولویتّ نخست، در همه حال، باید ه مگرایی و ه مافزایی میان
نیروهای میه نگرا و قدر تسازیِ هم هجانبه باشد. اغلبِ مخالفان برانداز
این اولویتّ «اتحّاد برای امنیّت » را طر فبندی برای به ب یراهه کشاندن
دموکراس یخواهی آرمانی خود خواهند پنداشت. حال آ نکه کوشش آ نها
برای ه مص فسازی مخالفان یا موافقان زیر چترهای خواستِ مرد مسالاری،
اصلا حطلبی، سلطن تطلبی، جمهور یخواهی، اسلا مگرایی، ملّ یگرایی، و
مشروط هخواهی همواره ب یفرجام ماند هاست. آ نچنان که در طرح گذار
سازمان آبان تشریح شده، سامانیان باید نیروهای مخالف با خود در درون
نظام اسلامی و نیز معارضان آن را به ه مکاری قانع سازند. واقعیّت ای نکه
میه نپرستی تنها عاملی است که م یتواند شهروندان را یکّه و ی کپارچه
کند و آنانی که امروز ت کروی م یکنند، هرآینه فردا روزِ پشیمان یشان
خواهد بود.
28
اصل سوم: دشوار یهای امنیّتِ انسانی و سرزمینی کشور
جاماندگی ایران از توسعه در این ده ههای متمادی، امنیَت انسانی کشور
را از چند جهت نشانه رفت هاست. امنیَت انسانی دربردارندة امنیَت شغلی،
معیشتی، درمانی، آموزشی، سکونتی، و جانی، و برخورداری شهروندان از
آزاد یهای سیاسی، اجتماعی، اعتقادی، و فکری است. وضعیّت بد اقتصادی،
ناهنجار یهای اجتماعی و ب یثباتی سیاسی زندگی مردم را در همة این
زمین هها به خطر انداخت هاست. ه مزمان، تشدید گس لهای طبقاتی و فقر
گسترده نیز به این ناامن یها دامن زد هاست.
در کنار افول امنیَت انسانی، امنیّت سرزمینیِ کشور هم آشکارا دچار
چال شهای متعدّد شد هاست.ا ز سویی گرای شهای جدایی-خواهانه، تن شهای
فرق های و طایف هگرایی، و جاب هجای یهای جمعیّتی ب هسببِ تغییرات اقلیمی،
هر کدام ب هشیو های از امنیّت درو نمرزی ایران کاست هاست. از دیگر سو، آمار
بالای قاچاق انسان، مواد مخدّر، سوخت، و کالا، و احتمال سرازیری سیل
پنا هجویان ازکشورهای بی-ثبات ه مجوار، امنیّت مرزی کشور را همواره
تهدید م یکند. هم-اکنون، حجم هنگفتِ تجارت غیررسمی و اقتصاد
زیرزمینی ه مراه با جمعیّت بزرگ پناهندگان سب بسازِ ب یاعتمادی عمومی
و تنش-آفرینی سیاسی شد هاست.
به این گستره از نگران یهای امنیَّت انسانی و سرزمینی داخلی، باید
روابط خارجی پرتنش ایران با بسیاری از قدر تهای منطقه و فرامنطقه، و
تنیدگی این روابط با نیروهای «مقاومت » اسلامی و غیراسلامی را نیز افزود.
تنش با آمریکا، اسرائیل، و عربستان سعودی و همچنین گرفتار یهای
برخاسته از جا هطلب یهای خطرناک طالبان افغانستان و نوعثمانیان ترکیه
29
در صدر نگران یهای امنیّت خارجی ایران قرار دارند. این وضعیت شکنندة
امنیّت انسانی و سرزمینی برپایی دولتیِ بااقتدار و باکفایت را م یطلبد.
سامانیان و میه نپرستان ایران باید استقرار چنین دولتی را اولویتّ نخست
خود بشمارند. در این راستا، تقویتّ مشارکت شهروندان و توانمندسازی
نیروهای نظامی و امنیّتی سیاست محوریِ چنین دولتی خواهد بود.
اصل چهارم: روا جبخشی دیپلماسی، صلح جهانی، و رابطه با آمریکا
سامانیان دیپلماسی و روابط بین المللی را یک دس تآورد تاریخی برای
جامعة بشری م یدانند و آن را رواج م یبخشند. دیپلماسی و گف توگوهای
سازنده در روابط بی نالملل از برترین پی شبرُدهای تاریخ اجتماعی و سیاسی
بشرند، و این اصل برای سامانیان چش مناپوشیدنی است.
کشورها حتّا در کشاکشِ جنگ هم نیاز به رابطة دیپلماتیک دارند.
سامانیان همچنین مخالف تحریم، تهدید، تعرّض، جنگ، و ب هکارگیری
ایدئولوژی و زورآوری در هر شکل آن و از سوی هر کشور و یا سازمان یاند.
ای نگونه سیاس تها و رفتارها با منشور و اعلامیة جهانی حقوق بشرِ سازمان
ملل متّحد هم مغایرت آشکار دارد. سامانیان جویا و پشتیبان مذاکرات
ایران با همة کشورهای جهان برای نیرومن دسازی پیوندهای دیپلماتیک
کشور در چارچوب منافع میهن یاند. آنان در این راستا، هیچ استثنایی
را برنم یتابند. برای سامانیان، ایران دشمن ندارد و اگر کشوری دشمن
ایران است مشکل آن کشور است، و آ نگاه سامانیان با تمام توان خواهند
کوشید آن دشمنی را خنثا و به دوستی بدل کنند.
30
ب هموازات، سامانیان از هیچ تهدیدی از جمله تحریم و جنگ
نم یهراسند، و در همه حال، جانانه آمادة ب هخدم تگیریِ توان رزمیِ دفاعی
برای حفاظت از مام میهن خواهند بود. با دردمندی باید گفت مذاکرات
در چارچوب برجام دربارة صنعت هست های کشور با قدر تهای بزرگ مغایر
قوانین بین المللی، از جمله تعهّدات ایران به آژانس بی نالمللی انرژی اتمی،
منافع کشور، و عزّت مرد م است، و سامانیان نم یتوانند هواخواه و پشتیبان
آن باشند. با وجود این ناه مراهی، آنان در مسیر این مذاکرات اگر حمایت
عموم مردم ایران را داشته باشد، سن گاندازی نخواهند کرد و برای پی شبرد
حکیمانه آن یار یگر خواهند بود. سامانیان را هکار درست را مذاکراتِ
جامع بین ایران و ایالات متّحد آمریکا برای عاد یسازی رابطة دو کشور
م یدانند، و در چارچوب چنین مذاکراتی، آنان از حلّ کامل همة مسائل
بین دو دولت و ملتّ و رفع همة نگران یهای آنان با توجه به منافع ب یدرنگ
و درازمدت ملتّ ایران و امنیّت کشور، با نظرداشت منافع آمریکا و دیگر
دول ت-ملّ تهای دخیل، حمایت م یکنند.
از دید سامانیان، همه و ه&
برای افزودن نظر، لطفا به حساب کاربری خود وارد شوید...
ورود