پروفسور هوشنگ امیراحمدی:ایران همواره خواهان وضعیت «نه صلح و نه جنگ» بوده است

پروفسور هوشنگ امیراحمدی معتقد است که ایران و امریکا سالهاست با هم وضعیت «نه صلح و نه جنگ» دارند. وی در مورد افکار و خواسته های حاکمان ایران بر این باور است که وضعیت «نه صلح نه جنگ» برای آقای خامنه ای گزینه مطلوب است اما برای کشور هزینه خواهد داشت.
استاد دانشگاه راتگرز آمریکا در گفتگو با عصرایران گفت: به نظر من این گزینه باید از روی میز برداشته شود. انوقت جنگ یا صلح میماند. وگرنه این نه جنگ و نه صلح تا ابد ادامه پیدا میکند. من طرفدار صلح هستم. نوشته بودم که صلح را بگذارید یک طرف میز، تحریمها برداشته شود، ایران حق غنی سازی داشته باشد، ایران حمایتش را از حزب الله کم و مشروط کند، تنش با اسرائیل را کاهش دهد و… آن طرف هم جنگ را بگذارید. چون طرح صلح خیلی قوی است دولت ایران مجبور میشود آن را بردارد چون اگر برندارد مردم ایران عصبانی میشوند و میگویند دیگر چه میخواهی که قبول نمیکنی. حرف من این بود که بسته صلح باید به قدری قوی باشد که ایران نتواند ان را قبول نکند.
اشتباه آقای اوباما از اول این بود که این گزینه نه جنگ و نه صلح را برنداشت. همه گزینههایش روی میز بود. من میگفتم تا این را برندارید، ایران تا ابد با وضعیت نه جنگ و نه صلح میماند. هر بار طرف صلح بیشتر میشود به سمت تنش میرود و هر بار طرف جنگ بیشتر میشود به سمت کاهش تنش میرود. استراتژی جمهوری اسلامی ایران در این ۳۸ ساله همین بوده. یعنی «نرمش قهرمانانه و» تنش قهرمانانه «. من اعتقادم این بود که باید به این وضعیت نه جنگ و نه صلح خاتمه داد. هنوز هم همین اعتقاد را دارم. در غیاب یک رابطه عادی (نه لزوما دوستانه) بین دوکشور ایران و امریکا این وضعیت نه جنگ و نه صلح (که دیگر بسود هیچ یک از طرفین نیست) میتواند تا دهها ادامه پیدا کند.
امریکاییها میترسیدند. احمدینژاد انها را ترسانده بود و مطمئن نبودند که آقای خامنهای صلح را بپذیرد. به من میگفتند اگر این گزینه وسط را برداریم و ایران صلح را هم نپذیرد آنوقت ما مجبور به جنگ میشویم که مطلوب ما نیست. میگفتند ما آماده نیستیم با ایران بجنگیم. اصلا فکر اینکه با ایران بجنگیم را نداریم. امریکاییها هیچ وقت با ایران نمیجنگند. فقط یک جا میخواستند ایران را بزنند، آن هم درست ماههای بعد از جنگ با عراق بود. بوش و دار و دستهاش وقتی عراق را گرفتند، زمان آقای خاتمی، خیلی خطرناک بود. برای اینکه خیلی روی آنها فشار بود که بعد از عراق ایران را هم بزنند. بعد از آن تاریخ، خصوصا بعد از اینکه اوباما آمد، هرگز روی جنگ فکر نکردند. من این را میدانستم و گزینه جنگ من هم یک طرفبند بود که از انها یگ بسته بزرگ صلح بگیرم.
بزرگترین کلک اوباما به ایران هم این بود که میگفت یا برجام یا جنگ. ولی در مورد جنگ دروغ میگفت. به همین دلیل هم میگویم جمهوری اسلامی با یک سری حرفهای بیاساس مرعوب شد. آن هم زمان اوباما. من تعجب میکنم چطور کسی میتواند فکر کند اوباما ممکن است جنگ کند؟ عقلی که اینطور فکر کند اصلا عقل نیست. بحث دیگر این بود که اسرائیل حمله میکند. اسرائیل هرگز به ایران حمله نمیکند مگر اینکه امریکا هم اکنون وارد میدان شده باشد. اسرائیلیها آنقدر هم احمق نیستند که گاهی فرض میشوند. بعلاوه انها به قابلیتهای نظامی خود دقیقا واقف هستند. برای همین هم تمام زورشان را زدهاند که امریکا را جلو بفرستند ایران را بزند. اما نتوانستهاند و نخواهند توانست.
برنامه اصلیشان هم این بود که امریکا ایران را بزند خودشان قایم شوند. همانطور که در عراق و لیبی جلو نیامدند. اسرائیل میگفت میزنیم و به دروغ میگفت. نتانیاهو پلیس بد بود و اوباما پلیس خوب. اوباما به ایران میگفت اگر برجام را امضا نکنید پلیس بد شما را میزند. به نتانیاهو هم گفته بودند تو مدام بگو میزنم. آن مقاله سفید هنوز هم روی سایت شورا هست. اگر من مسوول ایران بودم آن طرف هم کری یا هر کس دیگر بود، طرح را اجرا میکردم. نتیجهاش هم برد – برد بود. ایران یک چیزهایی از دست میداد، امریکا هم یک چیزهایی از دست میداد ولی بده بستان معقول بود.